سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی تو در باران

متن زیر در تاریخ87/7/27، ساعت: 1:54 عصر نوشته شده است.

¤ خداحافظ مسافر
 

قلبم سنگین است. دیگر نمی‌خواهم کوله بار خاطراتت را به دوش بکشم. نمی‌خواهم شب و روز به انتظار روز عذاب تو بنشینم. تصمیم دارم تو را با تمام خوبیها و بدیهایت فراموش کنم. خاطراتت را به خاک بسپارم تا همه باور کنند تو برای من مرده‌ای.

این روزها شنیده‌ام کسی قلبت را شکسته است. می‌دانم بخاطر قلب شکسته خودت از من حلالیت خواستی. می‌دانم تصمیم داری به سوی سرنوشت خود بروی و دستی را که از من دریغ کردی در دست لیلای دیگری بگذاری.

دیگر برو. به سلامت مسافر. پشت سرت نه اشکی هست و نه آهی. اینجا کسی دلش برای تو تنگ نمی‌شود. حیف از روزهای خوش جوانیم که به دست تو سپرده بودم. قبول دارم که دستهای پاییزی تو لایق جوانه‌های بهاری قلبم نبود.

نمی‌خواهم با یادآوری تو و خاطراتت لحظه‌هایم را خراب کنم؛ زندگیم را در این حالتی که هست دوست دارم... مخصوصاً در کنار دوست عزیزی که برای تاریکیهایم چراغ آورد و زخمهای به جا مانده از خنجر تو را التیام بخشید. خاطرات خوب و بد تو را برای همیشه به خاک می‌سپارم و تو را به خدا...!

خداحافظ مسافر...

«نویسنده: دختری از جنس باران»


¤ نویسنده: سعید فروتن

پیام های دیگران


¤ لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
شناسنامه

پارسی بلاگ
پست الکترونیک
 RSS 

کل بازدیدها: 2684

بازدید امروز : 2

بازدید دیروز : 0


درباره خودم

بی تو در باران
سعید فروتن
یه تنها....................... مگه مهم هم هست واسه شماها؟

لینک به وبلاگ

بی تو در باران


اشتراک در خبرنامه